ترانزیت واژه ها...!!

جایی برای یک نظر...!!

ترانزیت واژه ها...!!

جایی برای یک نظر...!!

درگیر توبودم که نمازم به قضا رفت

درگیر توبودم که نمازم به قضا رفت

درمن غزلی دردو کشید وسرزا رفت

سجاده گشودم که بخوانم غزلم را

سمتی که تویی عقربه به قبله نمارفت

دربین غزل نام توراداد زدم، داد

آنگونه که تاآن سر این کوچه صدارفت

بیرون زدم ازخانه یکی پشت سرم گفت

این وقت شب این شاعر دیوانه کجارفت!؟

من بودم و زاهد به دوراهی که رسیدیم

من سمت شما آمدم واو سمت خدارفت

با شانه شبی راهی زلفت شدم اما.. .

من گم شدم وشانه پی کشف طلا رفت

درمحفل شعر آمدم و رفتم و...گفتند

ناخوانده چرا آمد وناخوانده چرارفت!؟ میخواست بکوشد به فراموشی ات این شعر

سوزاندمش آنگونه که دودش به هوا رفت...!!! 

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.