ترانزیت واژه ها...!!

جایی برای یک نظر...!!

ترانزیت واژه ها...!!

جایی برای یک نظر...!!

من و لب هایت

من حسودم...

به آن تمبری که لبانت را می سایند

به آن گوشه چادرت که بر لب گرفتی

به آن استکانی که با آن  چای میخوری

به آن بنداول انگشت اشاره ات که با آن ...

به آن خودکاری که روی لبانت بازی می کنند

به آن مهر نمازت که بعد از نماز می بوسی اش

به آن لب بالایی ات که با لب پایینی ات عشق بازی میکند

به آن لب پایینی ات که با لب بالایی ات  عشق بازی میکند

به آن سنجاق سرت که موقع بستن موهایت بر لب داشتی!!

به آن قرآنی که برسر سفره عقدت بوسیدی و جای رژلبی که جاماند!!!

وبه آن

.

.

.

لبان مردی که حتم دارم قبل از خواب هر شب لبانت را می بوسد.....



ح ر ع

به جان مادرم بی روسری ؛ سخت َ ست ؛ می فهمی؟

...تو را دیدن به وقت ناز کردن ، هر زمان بانو 

به جان مادرم بی روسری ؛ سخت َ ست ؛ می فهمی؟ 


بسیجی هستم و باید خطابت من کنم ، خواهر 

تو را دیدن به چشم خواهری ؛ سخت ست ؛ می فهمی؟...



کنار گیسوانت رهبرى سخت است مى فهمى؟؟ .

و راضى کردنت به همسرى سخت است مى فهمى ؟؟؟ .

.

به فکرت بودم و دیدم نمازم را قضا کردم .

.تو باشى و نباشد کافرى سخت است مى فهمى؟؟ .

.

تو با شیرین زبانى تشنه ام کردى به لبهایت .

.گذشتن از لبانت سرسرى سخت است مى فهمى؟؟ .

.

مشخص کردن اینکه تو زیبایى و یا آهو .

میان این دو محشر داورى سخت است مى فهمى؟؟ .

.

تصور کردن اینکه خداى من دو چشم توست .

براى مردم پامنبرى سخت است مى فهمى؟؟ .

.

نشستى پیش من با موى مشکى, شانه اش کردى .

تحمل کردن این دلبرى سخت است مى فهمى؟؟ .

.

تو را دیدن به وقت ناز کردن, هر زمان بانو .

به جان مادرم بى روسرى سخت است مى فهمى؟؟

.

عاشقی هستم که  باید خطابت بکنم خواهر .

تو را دیدن به چشم خواهرى سخت است مى فهمى



بوسه، آناتومی آدم را به هم می ریزد

تو را که می بوسم

من بال در می آورم

مردم شاخ!



بدنم در بدنش جا مانده....

چرا تو؟

تنها تو؟

چرا تنها تو از میان زنان

هندسه ی حیات مرا در هم می ریزی

پا برهنه 

به جهان کوچکم وارد می شوی

در را می بندی و من

اعتراضی نمی کنم؟

چرا تنها تو را دوست دارم 

و می خواهم؟


بدنم در بدنش جا مانده...


مجال بوسه 

به لب های خویشتن بدهیم

که این بلیغ ترین 

مبحث شناسایی است

.

قبل هر عشق بازی...

همیشه قبل از خوابیدن حداقل 20 دقیقه یه موسیقی آروم یه صدای مهربون  و هرچیزی شبیه این چیزها رو باید گوش کنم و پابه پاش منم چیزی زیر لب زمزمه کنم...

میخوام قبل از اومدنت عادت کنم که قبل خواب یا قبل از هر عشق بازی** تو نیاز داری حرف بزنی و از اون مهمتر نیاز داری حرفهای عاشقانه بشنوی 

بانو

قبل از خواب توهم چند دقیقه ای روبروی آیینه بشین

من نیاز دارم به اینکه قبل از خواب یک دل سیر نگاهت کنم....


**حرف های نانوشتنی زیاد دارم!!!


تا

تو

مرادِ من دهی

کشته مرا فراق تو

!


کنارم کسی نیست
جز تو

که نیستی

اگه من دختر بودم...

حتی 

اگه 

من 

دختر

بودم 

باز 

هم

عاشقت 

می شدم


از در بالا رفتـم 

پلـه ها را بـاز کردم 

لباس خوابم را خواندم 

دکمه های دعایم را بستم 

ملافـــه ها را خاموش کردم 

چراغ خواب را روی سرم کشیدم 


آخ ... 


از دیشب که مرا بوسیده ای 

همه چیز را قاطی کرده ام ...



کارگاه ترانه سرایی مونا برزویی در اخبار 2030

الان دیدم اخبار 2030 اهنگ شادمهر و پخش کرد هر چی دلش خواست در مورد کارگاه و خود مونا برزویی گفت

نمیدونم به عنوان یه دوستدار ترانه که کمی مونا برزویی رو میشناسه و از کارهای خیرخواهانش باخبره

و میدونه هیچ خط و ربطی با سیاست نداره چطور می تونن اینقدر ناشیانه و بی رحمانه از تریبون میلیشون !! 

این همه دروغ رو پخش کنن

اخباری 2030 از نظرمن دروغ رو به شکلی میگه که آدم باور میکنه!!


پ.ن: همین چند روز پیش کتاب تقدیر رو از مونا بروزیی که با دست خطی که برام ارزوی موفقیت کرده بود رو گرفتم

البته کسی که ریشه هاش تو خاک محکمه از هیچ باد وطوفانی  نمی ترسه!!


لعنت به عشق های قبل از عشق

هر بار که می آمدی تنها بودی

هر بار که می رفتی تنها بودی

اما همیشه میگفتی نفر دومی در زندگیت هست!!!

بانو!

شاید حال آن روز های تو شبیه حال این روز های من بوده!!

تنها می آیم ، تنها میروم ، اما همیشه ادعا میکنم تو در کنارم هستی!

لعنت به عشق ها ی قبل از عشق!!!!!


                                                                                                 این همه نوشتم دوستت دارم 

حداقل 

یکبار بیا زیر همین نوشته ها  بنویس

"" به جهنم""

""به درک ""

ح ر ع .

یه شام رمانتیک یه لبخند فوق العاده یه سورپرایز شیرین یه حلقه ی ازدواج ساده

یه شام رمانتیک یه لبخند فوق العاده
 یه سورپرایز شیرین یه حلقه ی ازدواج ساده
 یه شب پر از عشق که با تو خوابم نمیبره
 یه ماشین قرمز واسه یه شمال دو نفره


اسمت تو هر نفسمه
 بهت دل بستم یه عالمه
 غرورمو میشکنمو میگم عاشقتم پیش همه
 حواسمو پیشت جا میذارم
 شبا از فکر تو بیدارم
 من هیچکسو مثل تو اینجوری از ته دل دوست ندارم

یه شام رمانتیک یه لبخند فوق العاده
 یه سورپرایز شیرین یه حلقه ی ازدواج ساده
 یه شب پُر از عشق که با تو خوابم نمیبره
 یه ماشین ِ قرمز واسه یه شمال ِ دو نفره
 یه شام رمانتیک یه لبخند فوق العاده
 یه سورپرایز شیرین یه حلقه ی ازدواج ساده
 یه شب پُر از عشق که با تو خوابم نمیبره
 یه ماشین ِ قرمز واسه یه شمال ِ دو نفره

پ.ن:بغلش نـکردمـ 
��نبـوسیدمـشــ�� 
زیر بــ☔ــارون باهاش قـدم نزدمـ 
��نزدیکشـ نبـودم...�� 
مَــن فقط 
از دور دوســشـ داشـتم و دارم ❤️

کاش تو همسرم بودی!!!!

الهه جان

سَرت سلامت 

که دوستم نداری ؛ 


من که دارم ...


گونه هایت 
یک منطقه ی توریستی است ؛ 

مُبلی برای تماشای برجِ ایفل 
شُکوهِ آبشارِ ویکتوریا 
سِحری همچون جزیره برمودا 
وَ آرامشِ کاخِ اِلیزه ... 

گونه هایت 
عجایب هفت گانه را 
به چالش کشیده است بانو ...!

ﻣﺎﺩﺭﻡ ﻣﯿﮕﻮﯾﺪ “ : ﺩﻟﺘﻨﮓ ﻧﺒﺎﺵ ﭘﯿﺪﺍﯾﺶ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﺣﺘﻤﺎ ”     
اﺯ ﻣﺎﺩﺭﺑﺰﺭﮒ ﭘﺮﺳﯿﺪﻡ : 
ﻫﯿﭽﻮﻗﺖ ﭘﺪﺭﺑﺰﺭﮒ ﺑﺮﺍﺕ " ﮔﻞ " ﺧﺮﯾﺪ ؟ 
ﮔﻔﺖ : 
ﻫﻤﻪ ﯼ ﺩﺍﻣﻨﻬﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﻡ ﺧﺮﯾﺪ ، ﮔﻠﺪﺍﺭ ﺑﻮﺩ .. 
ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﺳﺎﺩﮔﯽ .......... 

قسمتِ ما نشــد این عشق ... حلالت باشـد (مهم خوشبختی تو بود و هست با هر مردی که بتونه خوشبختت کنه -----تماشای خوشبختیت ارزومه)

انتظار فرج از نیمه خرداد کشم

انتظار فرج از نیمه خرداد کشم

مصرعی هست از امام خمینی( ره)

اما کرمِ شاعرانه من همیشه این مصرع رو عوض میکنه

انتظار فرج از سوم خرداد کشم

من حدس میزنم امام خمینی هم عاشقت بوده اما کمی پس و پیش!!!!!!!!!!




می زنی ماتیک ِ قرمز بر لبانت ، آخ... آخ... 


از کُجا فهمیده ای : محصول ِ دلخواهم لَبو ست؟



قسمتِ ما نشــد این عشق ... حلالت باشـد

آلام تَل هُ هُل بده ، من لا نَیَنداسی !



کی می می آیی باس هم تا تاب عباسی ؟!

آلام تَل هُ هُل بده ، من لا نَیَنداسی !


ماندم چرا یکهو زبانم گیر می گیرد

چشمم که می افتد به دخترهای احساسی!


یادم نرفته بیست سال قبل هم اینجا 

دستان من شل شد در آن دستان الماسی 


و با حیایی بچگانه تو به من گفتی :

" آقا پِسَل یک لَحسه با من می کنی باسی ؟؟؟ "


مردانه هل دادم و تو از تاب افتادی

و از ته دل گفتمت : " گِلیه نکن ناسی !!! "


آن روز اخم مادرت کار خودش را کرد 

چه ترسو اند اینجور مادرهای وسواسی !


آن ماجرا را یادت آمد ؟! من همانم که ...

یادت نیامد باز ؟! حق داری که نشناسی ...


آخر چه جوری من بگویم ؟! لج نکن خانوم !

من دوست می دارم شما را حضرت عباسی !


من ا گه خدا بودم روزی یک ساعت باریدن بارون  رو تو برنامم  قرار میدادم!!!!

صبح بخیر عشق جان(با بوسه به خواب بری با بوسه بیدارت کنم....)


روانشناسا میگن خانم های که با صبح بخیر و شب بخیر مردشون  به خواب میرن و بیدار میشن

میانگین دوسال بیشتر از بقیه رشد میکنند!!!!! 


الهه ی جان

الهه ی جان 

جان جوانی من

منِ بی تو هیچ

هیچ تو، تمام من

من = بی تو درد

دردت به جانم

جانم.....


هر شب 

دلم بهانه ی تو ...... 

هیچ ؛ بگذریم !!! 


امشب دلم 

دوباره تو را ...... 

هیچ؛ 


شب بخیر ...............!!!.



یه جایی بودم جلسه رواشناسی پیرامون خیانت زن و شوهر ها بهم بود 

خیلی خوشحالم که نفهم ترین عضو جمع بودم

خیانت یعنی چی؟؟؟؟

خرابتم 2

تو اون اتفاقی که باید می افتاد
مثه سیب و حوا که ممنوعه بود
بگو ادمی که به تو محرمه !!!
مث من برا یه تو دیوونه بود


ح م ی د ر ض ا ع س ک ری

خرابتم





خاتون 

باران که بند آمد 

از خانه بیرون بیا ... 


تصویرت در چال‌آب‌های کوچکِ خیابان 

انعکاسِ تاج محل را 

در حوضِ مرمرش کم‌رنگ خواهد کرد .... 


به همین سادگی ..

الفاتحه

داشتیم والیبالمون رو بازی می کردیم 

من تو سایه بودم تو زیر افتاب  بهت گفتم شما بیا جای من تو سایه  (خانومم میترسم افتاب چشمت بزنه از بس ماهی!!!) (یکی از بزرگترین لذت های زندگیم بود)

فک کنم هرچی توپ میومد من به تو پاس می دادم  چند باری که تو به من پاس دادی حس خارق العاده ای بود (فک کن بچمون رو اینجوری دست به دست می کردیم)(روانشناس میگفت پسرایی که بچه زیاد دوست دارن و با بچه راحت ارتباط برقرار می کنن تو اینده زندگی پایدار تری دارن)

یکی از دخترا برگشت به سعید گفت آفتاب اذیتم میکنه بیا جاهامون رو عوض کنیم  اونم برگشت گفتم مگه منم مثل حمید عشقم اینجاست که جای خودم را باهاش عوض کنم!!!!

و بعد دیدم که دستت یکی گرفت و بردت پی قدم زدن و فردا و یه کامنت همکلاسی و ..... الفاتحه



راستی منم خوب میشم


مادرم میگه هنوز تو 5 سال پیشت موندی پسر

یه پسر که بیشتر نداره خیلی وقته دلش هوای یه عروس کرده 

به مادر گفتم 

که همسرم باید

شبیه توباشه....

من پرسپولیسی

منطقی برنمیگردی

منطقی رفتنت

منطقی که نمیتونی دوستم داشته باشی

پس حالا بین این همه منطق 

اینکه من هنوز دوستت دارم 

غیر منطقی نیست!!!!!!


روسری قرمز و لب قرمزو لپ هایش سرخ 

بیخود نیست من پرسپولیسی شده ام 


لعنتی عشق تو دروازه ی استقلال است 

خسته ام بس ک دلم را ب دری بسته زده ام



کاش دخترم شبیه تو بود

کاش تو مادر دخترم بودی...

اهنگ وبلاگ....

خبر به دور ترین نقطه جهان برسد

هیچ چیز بدتر از بی خبری نیست....

از این عشقای یواشکی دوران دبیرستان

هر وقت تو یه محیط شعر و ترانه قرار می گیرم شبش جو گیر میشم شروع میکنم به شعر نوشتن یه ترانه نصفه ونیمه نوشتم


همون کوچه همون خونه خرابه***

که ازسقفش یه بوسه چکه میکرد***

تو با  کیف و کتاب اون یونیفرم

که بازار مدل رو سکه می کرد

چقد با استرس بوسه گرفتیم

چقد بابوسه آرامش گرفتیم

....

ح ر ع



از این عشقای یواشکی دوران دبیرستان

الهه نوشته های من

موهایت را به من بده 

می خواهم 

در اوراق آفرینش 

در حضور خودت 

دست ببرم : 


گلی را لای موهایت می گذارم 

گل ، بوی موهایت را می گیرد ... 


به همین سادگی ...




در عجبم ... 


پیشینیان چگونه زیبائی را معنا می کردند 

قبل از آفریده شدنِ 


چشمهای تـــــــو ...




چقدر زیباست شعر ِانار ، 

سرخ است و زیبا 

نامش انار است ... 


اما خاتون ؛ 

انار که سینه چاک است 

در محضر ِلبهای ِتـــــــو 


می دانم رحماندوست 

ندیده ، 

"تـــــــو را" 

و سرخی لبهایت ...



کنار حوض نشسته ای 

گاه دست زیر آب می زنی 

مرا خیس می کنی و ماهی ها را فراری 


گاه با انگشتت 

موهایت را فر می کنی ، 

عجب لذتی می بری خاتون 


یاد آن شعر بازی های کودکی افتاده ام 

⇣ دختر ِ اینجا نشسته 

⇣ بازی می کنه 

⇣ شادی می کنه ...




الهه نوشته های من


عادت کرده ام 
به شانه زدن موهای تو ، 
بی صدا محشر به پا می کند ... 

گیسوانت ویولن مرا 
عزلت نشین کرد ...


الهه نوشته های من


"بانـــو" 
کتانی های گلبهی را 
به دست بگیر ؛ 
بارها رفت و آمد کن 
از روی لبهای من ، 

با پای برهنه ...

الهه نوشته های من





ماه که می گیرد 
یاد سارافون سپیدت 
آسمان قلبم را 
روشن می کند ... 

مــــــاه من 
ماه را زیبایی بیاموز 
تا مــــــاه شود ...