ترانزیت واژه ها...!!

جایی برای یک نظر...!!

ترانزیت واژه ها...!!

جایی برای یک نظر...!!

چای با طعم گل محمدی

خیلی از آدم هایی که من رو دوست دارند برای اثبات دوست داشتنشون از تو مایه میگذارن

مثل امروز جایی بودم که از علاقه من به تو باخبر بودن رفتن تو چایی من 

گل محمدی 

ریختن....


منم به خوام فراموشت کنم بقیه نمیگذارن

من بدون تو یعنی هیچ....


دعای آرامش وسلامتی و خوشبختیت دعای این شبایه منِ

 

الهه نوشته های من

لباسی که تو میندازی یه گوشه

یکی تنها بشه اونو می پوشه...

حمیدرضا عسکری


ما هم قدیم ،مثل دو تا یک ، کنار هم هر چند،این نتیجه ی مردم پسند نیست

 

بر عکس قصه هاست و گیسو کمند نیست

آن زن که عاشقش شده ام قد بلند نیست

ما هم قدیم ،مثل دو تا یک ، کنار هم

هر چند،این نتیجه ی مردم پسند نیست

این شعر ها به پای تو هرگز نمی رسند

یا خوب آنقدر که به نامت شوند نیست

تو از عسل گرفته شدی من چشیده ام

شیرینی تو یک ذره مانند قند نیست

آبی بپوش ، چشم بد از تو حذر کند

این اعتقاد های قدیمی چرند نیست

من یک سوال مختصر و ساده میکنم

بی حوصله نباش جوابش بلند نیست

مستی چشم های تو غیر طبیعی است

این مست ها همان که مرا میکشند نیست؟

بانوی بی نظیر من ، اقرار می کنم

این زندگی بدون تو یک لحظه بند نیست

تو را کنار خودم با حیا نمیخواهم....

تو را کنار خودم با حیا نمیخواهم....





 روزی دو سه بار ، هفته ای نهصد بار//ماهی سه هزار سال ، سالی... انگار // یاد تو تصاعد نجومی دارد // با من بنشین ، خودت خودت را بشمار. 

هنوز...

یک چای  داغ دریک شب پاییزی:

یک عاشقانه ساده برای کسی که نه درآغوش گرفتمش و نه موهایش را نوازش کردم...

هنوزاسمم راکه میپرسن نامت رامیگویم واین یعنی

هنوزبه طرز ناشیانه ای عاشقم...

هنوز تو جلد کتاب زندگانی من هستی ومن شاید پاورقی یکی از روز های تو...

هنوز انگار نمی شود از توگذشت پس

هنوز باید دوستت داشت...

هنوز اغار هر پایانی...

هنوز همه میگویند من وتو شبیه دو خط موازی هستیم اما انگار

هنوز نمیدانند دوخط موازی به هم میرسند روزی اگر پای عشق وسط باشد...

و

کاش می توانستم اسمت را بنویسم چون نامت امضای  عاشقا نه های من است ...

ح م ع


گاهی الهه ای...دراوج عاشقانه ای ...

بعضی مردها سیاستمدار خوبی نیستند 

حتی تاجر خوبی هم نمی توانند باشند 

و یا معلم خوب ... 

بعضی مردها فقط بلدند چگونه موهای بانویشان را ببافند 

بعضی مردها فقط کمی 

فقط 

کمی 

بیشتر مردند ...



مرگ انسان در جهان گاهاََ نبود نبض نیست 

مرگ یعنی حال من با دیدن انگشترش

تک بیتی

خداوندا اگر جایی دلی بی تاب دلدار است

نمیدانم چطور اما خودت پا درمیانی کن....



الهه نوشته های من....



و خلاصه ی 
تمام عاشقانه ها 
این است : 

تمام نشو ... 
تمامم شو ...




گاهی یک خراش سطحی 
می تواند 
کوهی را در تو فرو بریزد 
کافی ست 
جای عمیق زخم را بلد باشد



گفـــــــــــت: 
آآآآآ کن... 
هیچکـــــــس نفهمید دکتر در کنــــــج گلویـــــــم چه دید که در نسخه ام تنهــــــــــا نوشت: 
گریـــــــــــــــــه کـــــــــــــــــن..



سرباز عاشقت را با ناز راندی از خود 
گفتم چرا و گفتی ارتش چرا ندارد....

بازداشتگاه

لانهء کوچکی دارم 
از بهترین شاخه ها ، در حاشیهء آبگیر 

⇜خوب بلدم ماهی خاکستری صید کنم 
⇜مرتب کردن پرهایت هم با من 
⇜و اصلا هروقت دلت بگیرد کوچ می کنیم ... 

با من ازدواج می کنی مرغابی تاج قرمز ؟


یه بازداشت کوچیک 4 ساعته  ویه خیابان گردی کافی بود که تمام تو را مرووووور کنم 

الهه نوشته های من...

از باغ ِشعرهایم 

شاپرکی بردار و 

به سنجاق سر ِموهایت بچسبان ؛ 

تا بعد ِاین که می روی 

خبر ِخنده هایت را 

برایم بیاورد ... 


آخر من 

بدون خنده های ِتـــــــو 

چگونه شاعر باشم 

چگونه ؟





بانو ... 


به دِل بِگیر 


مَرا ...!!





بانو ؛ 


ش ش شُ شُما را 


م مَ مَ مَن میخواهَم ؛ 


با سِکته بِخوان 


لُکنَتِ عاشِق زیباست ...



ارتشِ زیبایی ات کافیست ! آرایش چرا ؟! 


اینقدر جنگنده ! آن هم غیرِ بومی خوب نیست ...

تو اون زمانی که من هستم در حال نوشتن انگارکه روبروی در های بهشتم....

یه عالمه برنامه و تئوری برای زندگی مشترک داشتم ....


ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

تو اون زمانی که من هستم در حال نوشتن 

انگارکه روبروی در های بهشتم....

تیمارستان

اعتراف
در من یک تیمارستان وجود دارد !

یک تیمارستان با هفتاد تختخواب!

هفتاد تختخواب با هفتاد دیوانه!

و سخت ترین کار دنیارا من می کنم زمانی که از من می پرسند : خوبی؟!

و من باید یک تیمارستان هفتاد تختخوابی را آرام‌ کنم و با متانت صادقانه ای بگویم :

نامه ای به همسرم

5 روز از تولدم گذشت و 170 روز تا تولد تو مانده

24 سال زندگی که پنج ،شیش سال اخرش با تو و یا به یادتو گذشت...


منتی نیست اما میخوام گزارشی از عملکردم برایت بگویم:

1- من تمام 14 معصوم را زیارت کرده ام و به نیابت از تو چه کارها که نکردم....

2- من در طواف خانه کعبه تو را بیش از هرکسی یاد کردم من سرخوشبختی تو با خدا شرط کرده ام...

3- من در عمق دریا  برای ماهی ها از تو گفته ام......

4- من در پرواز کردن های تنهاییم در اوج اسمان که بودم اسمت را زمزمه میکردم ....

5-من در مکان های که مرزی وجود ندارد و  ادم ها بی پروا میشوند در گوشه ای نشسته ام و به تو فک کردم...

6- من اول هر هفته  برای سلامتی ات صدقه کنار میگذارم....

7- من دفتر خاطراتی دو نفره دارم که با مرگم در قبرم دفن خواهد شد...

8- من فقط چند روز بعد از سوم خرداد 90 تمام اعضای بدنم را به نیابت از تو اهدا کردم...

9-من شاعر درباری سلطنت تو هستم....

10-من اولین کسی هستم که تو را بی پروا در شعرهایم در اغوش میکشم و می بوسم و لذت می برم...

11-من سرپرست کودکی هستم به جای همان کودکی می توانست دلخوشی این روزهای زندگیمان باشد...

12-من الم قران را اسم وفامیل تو تفسیرمیکنم ال....م.....

13-من تو را مریم مقدسی می دانم که حتم دارم در آغوش آسیه ای پاک و مومنه رشد کرده است(مادر زنم)

14-من تمام رمز های امنیتی ام را  اسم و فامیل تو قرار داده ام...

15- ........

کاشی تمام «من« ها »ما« بود


حمیدرضا عسکری 94/7/10

الهه نوشته های من...

قصه ی لب های تو یعنی سفر 

وقتی ازقم راهی مشهد شوی...

حمیدرضا برای الهه خانوووم (عشق جااااان)(حضرت عشق)


دلم به شعر هایم خوش است

عشق جان...

من قبل از دیدن همان تک عکسی که از تو دارم باید وضو بگیرم


بعضی هارو باید پرستید...

عشق جان...

من شماره ات را باید با همین نام ذخیره کنم

عشق جان...


اصلن من به در ک من به جهنم

من از این زندگی هیچی نمیخوام

نه فانوسی نه خورشیدی نه ماهی

دلم میسوزه واسه خودم گاهی

اصلن من  به در ک من به جهنم

خودت خوبی عزیزم رو به راهی

شهرزداد - حسن فتحی....





شهرزاد عاشقانه ای که مرا شاید به  یادتو خواهد آورد

الهه نوشته های من...



سیــــاه قلــــم یعنی : 


چشمهــــای تــــو ... 


در عمیق ترین تابلوی خیرگی به من ...



چِقَدَر پُر شده در کشور ما شاعر و عاشق 

زمانی فقط من بودم و سعدی و حافظ ... 




گفتی اندر خواب بینی بعد از این روی مرا... 



ماه من!!! درچشم عاشق آب هست و خواب نیست

امشب شب تولدم

تولدم مبارک 

    چه حرف خنده داری!!!!!