از باغ ِشعرهایم
شاپرکی بردار و
به سنجاق سر ِموهایت بچسبان ؛
تا بعد ِاین که می روی
خبر ِخنده هایت را
برایم بیاورد ...
آخر من
بدون خنده های ِتـــــــو
چگونه شاعر باشم
چگونه ؟
بانو ...
به دِل بِگیر
مَرا ...!!
بانو ؛
ش ش شُ شُما را
م مَ مَ مَن میخواهَم ؛
با سِکته بِخوان
لُکنَتِ عاشِق زیباست ...
ارتشِ زیبایی ات کافیست ! آرایش چرا ؟!
اینقدر جنگنده ! آن هم غیرِ بومی خوب نیست ...