5 روز از تولدم گذشت و 170 روز تا تولد تو مانده
24 سال زندگی که پنج ،شیش سال اخرش با تو و یا به یادتو گذشت...
منتی نیست اما میخوام گزارشی از عملکردم برایت بگویم:
1- من تمام 14 معصوم را زیارت کرده ام و به نیابت از تو چه کارها که نکردم....
2- من در طواف خانه کعبه تو را بیش از هرکسی یاد کردم من سرخوشبختی تو با خدا شرط کرده ام...
3- من در عمق دریا برای ماهی ها از تو گفته ام......
4- من در پرواز کردن های تنهاییم در اوج اسمان که بودم اسمت را زمزمه میکردم ....
5-من در مکان های که مرزی وجود ندارد و ادم ها بی پروا میشوند در گوشه ای نشسته ام و به تو فک کردم...
6- من اول هر هفته برای سلامتی ات صدقه کنار میگذارم....
7- من دفتر خاطراتی دو نفره دارم که با مرگم در قبرم دفن خواهد شد...
8- من فقط چند روز بعد از سوم خرداد 90 تمام اعضای بدنم را به نیابت از تو اهدا کردم...
9-من شاعر درباری سلطنت تو هستم....
10-من اولین کسی هستم که تو را بی پروا در شعرهایم در اغوش میکشم و می بوسم و لذت می برم...
11-من سرپرست کودکی هستم به جای همان کودکی می توانست دلخوشی این روزهای زندگیمان باشد...
12-من الم قران را اسم وفامیل تو تفسیرمیکنم ال....م.....
13-من تو را مریم مقدسی می دانم که حتم دارم در آغوش آسیه ای پاک و مومنه رشد کرده است(مادر زنم)
14-من تمام رمز های امنیتی ام را اسم و فامیل تو قرار داده ام...
15- ........
کاشی تمام «من« ها »ما« بود
حمیدرضا عسکری 94/7/10