ترانزیت واژه ها...!!

جایی برای یک نظر...!!

ترانزیت واژه ها...!!

جایی برای یک نظر...!!

صدای پای مرگ می اید...!!!!

لمس کن کلماتی را که برایت می نویسم

 

تا بخوانی و بفهمی چقدر جایت خالیست ...

 

تا بدانی نبودنت آزارم می دهد ...

 

لمس کن نوشته هایی را که لمس ناشدنیست و عریان ...

 

که از قلبم بر قلم و کاغذ می چکد

 

لمس کن گونه هایم را که خیس اشک است و پُر شیار ...

 

لمس کن لحظه هایم را ...

 

تویی که می دانی من چگونه عاشقت هستم

 

لمس کن این با تو نبودن ها را لمس کن ...

 

همیشه عاشقت میمانم

 

دوستت دارم ای بهترین بهانه ام

 

 می توانم بمب کوچکی باشم

پنهان در پیراهن مبارزی انتحاری

که معشوقه اش را

در بمباران هواپیماهای دشمن

از دست داده است ؛

 

می توانم تیر خلاصی باشم

بر جمجمه ی سربازی مجروح

که با گریه عکس نامزدش را نشانم می دهد

 

می توانم گوانتانامو باشم

ابوغریب باشم

حتی کهریزک ؛

 

می توانم همه ی لیبی باشم

تشنه به خون سرهنگ ؛

 

می توانم یک جانی بالفطره باشم

با چاقویی که سر می بُرَد فقط

گلوله ای باشم

که می کُشد ؛

 

می توانم جنگ جهانی دیگری باشم بی تو !

 

می توانم بمب کوچکی باشم

پنهان در پیراهن مبارزی انتحاری

که معشوقه اش را

در بمباران هواپیماهای دشمن

از دست داده است ؛

 

می توانم تیر خلاصی باشم

بر جمجمه ی سربازی مجروح

که با گریه عکس نامزدش را نشانم می دهد

 

می توانم گوانتانامو باشم

ابوغریب باشم

حتی کهریزک ؛

 

می توانم همه ی لیبی باشم

تشنه به خون سرهنگ ؛

 

می توانم یک جانی بالفطره باشم

با چاقویی که سر می بُرَد فقط

گلوله ای باشم

که می کُشد ؛

 

می توانم جنگ جهانی دیگری باشم بی تو !


صدای پای  مرگ می اید...!!!!
نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.