ترانزیت واژه ها...!!

جایی برای یک نظر...!!

ترانزیت واژه ها...!!

جایی برای یک نظر...!!

اتفاق بعد اتفاق

4 سال پیش حوالی همین ساعتا اتفاق ، اتفاق افتاد


انا لله و انا الیه الراجعون


این متن نبش قلبیست بر خاطره ای مومیای شده


بانو از تو که می نویسم تمام مردم شهر پلک نمی زنند زمان ثابت می شود وزمین می ایستد و خورشید مات...


بانو لبان سرخت دشتی از لاله زار های هلندیست بر بلندای قله ای ومن باید بوسیدنت را از دامنه انگشتان پاهایت شروع کنم


سوگلی شعر های من اصلا تو بگو ( آدمی دیوانه چون من یار می خواهد چکار ...کشتی مغروق سکاندار می خواهد چکار)


ته فنجان بی قراری هایم دخترکی چادریست هنوز که مالک یوم الدین من است وچشمانش قربت الی الله و صدایش اذان پخش میکند  و من زیر لب و ان یکاد میخوانم و بسم الله چشمانش...


آهای مردم شهر شده ام دیوانه اش من عاشقی حاشا نمی خواهد


 و فردا مضحک ترین مرگ تاریخ بشریت است مرگ پسرکیست که در روزنامه صبح فردا چاپ خواهد شد


" خفگی براثر نشت بغض "


آهای مردم شهر او شخصا مرا نمی خواهد بخواهید از او که بخواهد


هم وطن به او بگویید دوستش دارم!!!!!!!!!!!!


رسانه شمایید...


نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.