ترانزیت واژه ها...!!

جایی برای یک نظر...!!

ترانزیت واژه ها...!!

جایی برای یک نظر...!!

خرداد تخیلی ترین ماه زندگی من

امشب رفتم یه سر زدم به خونه ای که قرار بود توش زندگیمون رو شروع کنیم 


یه چرخ تو حیاطش زدم یه نگاه به تراسی که دختری میتونست چشم انتظار مردش باشه انداختم 


چند قدم تو قسمت پذیرایی خونه ای قدم زدم که میشد هرشب زمستون کنار شومینش نشست  عاشقانه حرف زد


اشپزخونش انقدر بزرگ بود که تو میتونستی واسه هر هنر نمایی توش مانور بدی


به اتاق مهدیا که باید الان پر از عروسک های دخترونه  باشه 

و 

به اتاق مهدیار که باید یه اتاق شلوغه پسرونه باشه سر زدم


اتاق شخصی هردومون هم خالی خالی بود نه میز ارایشی نه کمد لباسی نه تخته دونفره ای و نه....



از یه جایی به بعد فقط واسه خودت زندگی کن نه حرف و حدیث بقیه

از زندگی از کار از دقیقه به دقیقه زندگیت سعی کن لذت ببری

واسه ارزو هات بجنگ 

حتی اگه بقیه بگن اشتباه 

اشتباه یعنی اون لحظه ای که بگی ای کاش 

کاش میرفتم دنبال ارزوهام حاضری همه چیز رو بدی تا به تاریخی از زندگیت برگردی

پیر که بشی فقط نجنگیدن واسه ارزوهات ازارت میده  

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.