انکار مکن داعیهی دلبریات را
بگذار ببوسم لب خاکستریات را
دستی بکش از روی کرم بر سر و رویم
تا لمس کنم عاطفهی مادریات را
ازمنظر من باکرهی باکرگانی
هرچند سپردی به سگان دختریات را
مصلوب هماغوشی بابلسریان کن
یک چند مسیحای تن آذریات را
حاشا که همانند و رقیبی بتوان یافت
طبع من و آوازهی اغواگریات را
ای شأن نزول همه ادیان الهی
دیگر یله کن دعوی پیغمبریات را
هم خواهر و هم مادر و هم همسر من باش
تا شهره کنی شیوهی همبستریات را