.دارد عبایی قهوه ای بر روی دوش اش
.
محجوب و ساکت در کنار من نشسته
دارد کتابی را قرائت می کند باز
این دلبر روحانیِ من، چشم بسته .
.
..
.
. دنیای پاک زندگی در حجره ها را
من چند وقتی می شود که دوست دارم
لیستِ خریدِ خانه را هم در اثاثش
لایِ کتابِ "المکاسب" می گذارم
.
.
.
من در کنارش ،هم رهش،خوشبخت هستم
یک زندگیِ ساده ی خوب و صمیمی
در یک محله، پشتِ حوزه، خانه داریم
یک خانه با معماریِ خوب و قدیمی
.
.
. .
.. شرم و حیای چشم هایش سر بزیریش
او یک فرشته پیش من روی زمین است
روی سرش عمامه ی مشکی ست یعنی
ذریه ی نسل امیرالمونین است
.
.
.
.
.
.فاطمه سادات مظلومی
.
.