علی_عطری:
حالِ من مثل یتیمی ست که هنگام دعا
به فرازِ " باَبی اَنْتَ وَ اُمّی" برسد
پدر ...
سوزن بان بود
مادر ...با قطار برای همیشه ما را ترک کرده بود
و من ...
عاشقی بودم
که قول آمدن معشوقه ام را
از ریل های راه آهن گرفته بودم
قطار ...برای زندگی ماتصمیم های جدی را می گرفت. ...
زکیه_خوشخو
آن که برگشت و
جفا کرد و
به هیچم
بفروخت ...
به همه عالمش از من
نتوانند خرید! ...
سعدى