-
علاقه ی خوبم سلام
دوشنبه 30 آذر 1394 18:58
امشب بیا به آبِ تازه به مِی وضو کنی امشب بیا کنارِ همین خمره، گفتگو کنیم زمستان مبارک علاقهیِ خوبم سلام علاقه جان حالَت کجایِ شب یلداست؟ جایت خالی با حافظ نشستهایم و داریم گپ میزنیم وُ از علاقهیِ هم میگوییم اگر بدانی چهقدر دلش پراست چه اندازه دلتنگ است بیا! تو هم بیا داریم حرف میزنیم بیا میرویم کنار سفره...
-
هیچکاک
دوشنبه 30 آذر 1394 16:55
تمام چیز هایی که تو زندگی دوست دارم یا چاق کننده است یا خلاف قانون یا متاهل اند....هیچکاک چقدر تنهاییم که چند ثانیه بیشتر کنار هم بودن رو جشن میگیریم...
-
عشق یعنی خواب باشی بوسه بیدارت کند
یکشنبه 29 آذر 1394 19:30
عشق یعنی خواب باشی بوسه بیدارت کند یار با چشم خمار و مست تب دارت کند عشق یعنی شب برایت شمع روشن میکند آن لباسی که دلت میخواست را تن میکند عشق یعنی بوسه های دزدکی در کوچه ها پایِ کوه و دست های قرمز از آلوچه ها عشق یعنی یک نسیم آن روسری را شل کند ناگهان هم غیرت مردانه ی او گل کند عشق یعنی هرکجا باهم همیشه تا ابد تا ته...
-
زنان عاشق
جمعه 27 آذر 1394 17:16
زنان عاشق شال گردن می بافند زنان عاشق تر دست کش دل گرم که شدی حتما زنی برایت شعر می بافد! خوش به حال ماهی ها تکلیفشان معلوم است هوایی که می شوند، می میرند...
-
برای چه اینقدر زنی
پنجشنبه 26 آذر 1394 19:16
چرا؟ برای چه اینقدر زنی که از یاد آن مرد نمی روی نمی روی زندگیت را بکنی ظرفهایت را بشویی ملافه ات را بتکانی از پنجره و آنقدر بچه بیاوری که مادر شوی اما نه من مطمئنم مادر بزرگ هم که شوی آن مرد به تو فکر خواهد کرد به تو روی نیمکتهای پارک بازنشستگی به تو در باجه های بانک به تو با آن ترانه ی لعنتی... رویا شاه حسین زاده...
-
برهنه در آغوشت
چهارشنبه 25 آذر 1394 18:24
برهنه در آغوشت، اندام برهنهات را لمس میکنم … احساسات متناقضم را در بسترت دفن میکنم، چرا که میدانم … از فرق سر تا نوک پا؛ به خوبی درک میکنم که آغوش برهنهات، بهترین و مناسب ترین مکان برای اندامم است … ﻣﺮﺩﻣﺎﻥ ﺩﺭ ﻣﻦ ﻭ ﺣﯿﺮﺍﻧﯽ ﻣﻦ ، ﺣﯿﺮﺍﻧﻨﺪ ﻣﻦ ﺩﺭ ﺁﻧﮑﺲ ، ﮐﻪ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺑﯿﻨﺪ ﻭ ﺣﯿﺮﺍﻥ ﻧﺸﻮﺩ ﺣﯿﺮﺍﻧﻢ ...
-
زن شوهر دار
دوشنبه 23 آذر 1394 17:07
فک کردن به زن شوهر درست نیست !!! اما از من بیشتر از این انتظار نداشته باشین!!! یه حرفایی رو نمیشه تو دلت نگهداری !!!
-
خدا
دوشنبه 23 آذر 1394 14:06
چقدر خدا قبل و بعد از تو برایم متفاوت است حمیدرضا عسکری از ته دل نوشتم
-
اشوان بهت مریضم
شنبه 21 آذر 1394 23:40
دلواپسم جز تو به چشم نمیاد اصن هرکسی رو که میبینم باز یاد تو میفتم همه کسم من دوست دارم به خدا قسم هر کسی رو که میبینمو یاد تو میفتم هر کی اومد جاتو بگیره من گفتم نه وقتی تو اینجایی وقتی با تو جفتم من دنیا ماله ما دوتاست وقتی تو اینجایی اینا واقعیه رویا نیست اون خنده ی نازت وابستم کرد انگاری از نگات معلومه چه حسی به...
-
آدم های رمانتیک قد خر شعور ندارند!
شنبه 21 آذر 1394 18:04
آدم های رمانتیک، قد خر شعور ندارند! نمی فهمند که: هیچ چیز جالب و خوبی در عشق یکطرفه وجود ندارد، به نظرم کثافت است، کثافت مطلق! عشق به کسی که پاسخ احساساتت را نمی دهد ممکن است در کتاب ها هیجان انگیز باشد ولی در واقعیت به شکل غیرقابل تحملی خسته کننده ست! 50 50 با این متن موافقم !!!!
-
یا امام رضا ع
شنبه 21 آذر 1394 00:18
یاامام رضا ع هواش و داشته باش... قصه لبهای تو یعنی سفر وقتی از قم راهی مشهد شوی....ح ر ع
-
پر از بغضم فقط جای تو خالی!!
پنجشنبه 19 آذر 1394 22:55
تصمیم گرفته ام هر چه تو را به یاد من بیندازد دور بریزم فقط یکی بگوید با چای اول صبح با سیگارِ آخرشب با خلوتِ بعدازظهرِ خیابان با خانه های پلاک *شش با نیمه ی پاییز با آخر بهار با اولین برف با درخت غرق شکوفه با باران با باران با باران چه کنم ؟ * درشعر اصلی پلاک دیگری بود !!!این پلاک خانه پدر توست حتی تو سلسله تاریخ های...
-
قصه ازدواج من
چهارشنبه 18 آذر 1394 23:57
قصه ازدواج من مثه سرویس مدرسه می مونه همیشه اونی که صبح نفر اول سوار می شد ظهر نفر آخر پیاده می شد من که از همه انگیزه و نشاطم و شرایطم برای ازدواج بهتربود حالا انگار اخرین نفرم ....تازه اگه سرویس به مقصد برسه!!!! سال 89 تو پاییز عاشقت شدم وبعد دیدمت تو بهار 90 چشم در چشم بهت گفتم چقد خاطرت میخوام و تو نه گفتی تابستان...
-
الهه جان
چهارشنبه 18 آذر 1394 15:37
الهه جان قول بده که خواهی آمد اما هرگز نیا! اگر بیایی همه چیز خراب میشود دیگر نمیتوانم اینگونه با اشتیاق به دریا و جاده خیره شوم من خو کرده ام به این انتظار به این پرسه زدن ها در اسکله و ایستگاه اگر بیایی من چشم به راه چه کسی بمانم؟
-
برف
دوشنبه 16 آذر 1394 22:06
آدمها به همان خونسردی که آمده اند چمدانشان را می بندند و ناپدید می شوند یکی در مه یکی در غبار یکی در باران یکی در باد و بی رحم ترینشان در برف ... لباس گرم بپوش تا من هم گرم شوم...
-
این خیلی خوبه...!
شنبه 14 آذر 1394 19:52
.دارد عبایی قهوه ای بر روی دوش اش . محجوب و ساکت در کنار من نشسته دارد کتابی را قرائت می کند باز این دلبر روحانیِ من، چشم بسته . . .. . . دنیای پاک زندگی در حجره ها را من چند وقتی می شود که دوست دارم لیستِ خریدِ خانه را هم در اثاثش لایِ کتابِ "المکاسب" می گذارم . . . من در کنارش ،هم رهش،خوشبخت هستم یک زندگیِ...
-
درد کمی نبود که آن شب به دخترت
شنبه 14 آذر 1394 00:49
درد کمی نبود که آن شب به دخترت گفتی عزیز من به عمویت سلام کن /// چیزی نگو. برو به سلامت، از این به بعد هر جا صدای گریه شنیدی، دعام کن علی صفری
-
نامه ای به همسرم
پنجشنبه 12 آذر 1394 18:23
من شعر میگویم در مورد تمام اتفاقاتی که اگر بودی اتفاق می افتاد مثلاً درمورد دخترمان که اگر بودی الان باید سه سالش باشد------مهدیا یا یک ساله شدن پسرمان-----مهدیار در مورد تمام بوسه های که می توانست اراممان کند در مورد تمام حرف عاشقانه که باید میزدی و باید می شنیدی در مورد قدم زدنمان زیر باران در یک عصر جمعه پاییزی در...
-
وقتی که مرگ دیر کرده است
چهارشنبه 11 آذر 1394 20:00
وقتی که مرگ دیر کرده است و بوف کورکزکرده در من تنها رد خاطرات باقی مانده در حافظه بارانی ام را میگیرد.... ودوستی که چه شیرین میگفت:این طوفانی که امروز تورا به هم ریخته است همان نسیمی است که بین موهای تو گذشته..... انتشار خاطره ای در رویا(1) کلید را میچرخانم آرام آرام به تو که در ایینه محو چشم های خود شده ای نزدیک شدم...
-
بوسیدن
سهشنبه 10 آذر 1394 05:21
وقتی عاشق می شودی از یک چیز هایی نباید شرم داشت مثلا بوسیدن و بوسیده شدن حتی در میدانی در مرکز شهر
-
من نه اهل دود و سیگارم نه اهل اعتیاد
دوشنبه 9 آذر 1394 03:46
من نه اهل دود و سیگارم نه اهل اعتیاد بعد تو آرامشم سجاده و تسبیح بود
-
رژ لب و بی بند و باری
شنبه 7 آذر 1394 22:26
بندی به پای دارم و باری گران به دوش در حیرتم که شهره به بی بند و باری ام بیچاره دختری که رژ او مرتب است خوشبخت دختری که رژش ریخته به هم بانو اجازه هست رژت را به هم زنم
-
ای کاش
جمعه 6 آذر 1394 16:58
... من بار ها از دور دیدم که !! با دخترت تا مدرسه میری!!! ای کاش جای دخترت بودم!!! اون لحظه که دستاشو میگیری!!!! ... ح ر ع
-
بگذار ببوسم لب خاکستری ات را
پنجشنبه 5 آذر 1394 22:21
انکار مکن داعیهی دلبریات را بگذار ببوسم لب خاکستریات را دستی بکش از روی کرم بر سر و رویم تا لمس کنم عاطفهی مادریات را ازمنظر من باکرهی باکرگانی هرچند سپردی به سگان دختریات را مصلوب هماغوشی بابلسریان کن یک چند مسیحای تن آذریات را حاشا که همانند و رقیبی بتوان یافت طبع من و آوازهی اغواگریات را ای شأن نزول همه...
-
سیامک عباسی - دچار
پنجشنبه 5 آذر 1394 21:37
به یادتم هنوزم اگر چه زود رفتی اگرچه بی تفاوت به هرچی بود رفتی به یادتم هنوزم اگر چه پر کشیدی اگر چه تلخ اما به آرزوت رسیدی به آرزوت رسیدی منو و همین یه عکست به هم علاقه داره که سالیان ساله به درد هم دچاریم خودت که دیگه نیستی نبایدم بدونی عذاب غیر از این نیست که چشم به راه بمونیم روزنه ی امید از کنار من سفر کرد چه...
-
کاش همسرم بودی
چهارشنبه 4 آذر 1394 21:41
تو مادر من خواهر من و دخترم هستی! کاش همسرت هم بودم! کاش همسرم هم بودی!
-
شاه رفت ِ
سهشنبه 3 آذر 1394 11:06
قلم چرخید و فرمان را گرفتند ورق برگشت و ایران را گرفتند به تیتر «شاه رفت ِ» اطلاعات توجه کرده کیهان را گرفتند چپ و مذهب گره خوردند و شیخان شبانه جای شاهان را گرفتند همه از حجرهها بیرون خزیدند به سرعت سقف و ایوان را گرفتند گرفتند و گرفتن کارشان شد هرآنچه خواستند آن را گرفتند به هر انگیزه و با هر بهانه مسلمان نامسلمان...
-
ایهاالناس ، این بشر را دوست می دارم زیاد ...!
یکشنبه 1 آذر 1394 00:00
و اگر مینویسم دوست دارم بدانی در خلا دنیایِ بی جاذبه از نبودنت عجیب معلقم میچرخم و میچرخم و میچرخم و در چشمهای ناباورِ یک سرگردانِ دلتنگ کسی رامی بینم شبیهِ خودم که هنوز عاشقِ کسی ست شبیهِ تو هرچه بینِ شعرها عنوان کنم بی فایده است ایهاالناس ، این بشر را دوست می دارم زیاد ...!
-
من و لب هایت
چهارشنبه 27 آبان 1394 22:51
من حسودم... به آن تمبری که لبانت را می سایند به آن گوشه چادرت که بر لب گرفتی به آن استکانی که با آن چای میخوری به آن بنداول انگشت اشاره ات که با آن ... به آن خودکاری که روی لبانت بازی می کنند به آن مهر نمازت که بعد از نماز می بوسی اش به آن لب بالایی ات که با لب پایینی ات عشق بازی میکند به آن لب پایینی ات که با لب...
-
به جان مادرم بی روسری ؛ سخت َ ست ؛ می فهمی؟
سهشنبه 26 آبان 1394 04:38
...تو را دیدن به وقت ناز کردن ، هر زمان بانو به جان مادرم بی روسری ؛ سخت َ ست ؛ می فهمی؟ بسیجی هستم و باید خطابت من کنم ، خواهر تو را دیدن به چشم خواهری ؛ سخت ست ؛ می فهمی؟... کنار گیسوانت رهبرى سخت است مى فهمى؟؟ . و راضى کردنت به همسرى سخت است مى فهمى ؟؟؟ . . به فکرت بودم و دیدم نمازم را قضا کردم . .تو باشى و نباشد...